|
من امشب دلم گرفته است دلم به اندازه تمام سال های گذشته سال های دوری از تو دلم به اندازه همه دلتنگی های دنیا گرفته است اما افسوس که دلتنگی های من گفتنی نیست بی تو جاده بی معناست بی تو اسمان دیگر ابی نیست نازنین زمین ناهموار است دیگر ستاره ای دراسمان وجود ندارد من دلم سال هاست که گرفته است بر روی سکوی غم دستانم را میان سر گرفته ام وبه این می اندیشم که چگونه می شود روزی دوباره تو را در همان عصر پاییزی ببینم و هنوز بعد از سال ها منتظر امدن توام غزل گریه های شبانه رابرای تو می گویم بیا ومرا باور کن خسته ام وخوابی عمیق می طلبم خوابی که در ان باتو به یک دشت سرسبز پراز گل های اقاقیا بروم بیا ومراو عشقم راباورکن دلم تنگ است واین تنهایی مرا فرسنگها از عشقم دور کرده است غزل گریه های شعرم همه دارند خاموش می شوند شاید ان ها همه خسته اندوبه خواب رفته اند خوابی پراز گریه پدرم می گفت: و بلوع در راه است . بلوغ یعنی بدرقه خردسالی واستقبال از بزرگ سالی . بلوغ فصل سبز شکفتن است. بلوغ که می آید همه چیز مارا تغییر می دهد اندام ما علاقه ها وابستگی ها احساسات ماباید با آغوش باز پذیرای بلوغ ودگرگونی های آن باشیم دوران پر جنب وجوش و پررمز وراز کودکی را پشت سر می گذارم . کم کم به دوران بسیار شیرین نوجوانی گام می نهم. سال های پر رمز و راز دلپذیرترین ایام زندگی سال های گذر از کودکی به بزرگسالی دوست داریم زندگی خودرا از نو بنا کنیم وخود را آنگونه که هستیم بشناسیم باجهان و خدای جهان آفرین بیشتر آشنا شویم وبه شگفتی های آفرینش دیده بگشاییم. به زیبایی هادل بسپاریم وزشتی ها را بیشتر درک کنیم. ودر این گیر ودار به راهنما و مربی نیاز داریم. کسی که همه چیز را بداند وبرای یاری ما کمر همت بسته باشدحق سال خورده این است که حرمت پیری اش راحفظ کنی و به خاطر سوابق فضیلتش در اسلام تجلیلش کنی.در اختلافات با او رو در رو نشوی در راه بر وی سبقت نگیری وپیشاپیش او راه نروی نادانش نشماری اگر رفتار جاهلانه ای کرد تحملش کنی به مقتضای حق مسلمانی به حرمتش احترامش کنی. انصاف به معنای تقسیم ونصف کردن است .انصاف درمعامله و خرید وفروش به معنای رفتار باعدالت است یعنی عامه مردم با امیران خود باعدالت و انصاف رفتار کنند.نخستین وظیفه مردم نسبت به یکدیگر ودربرابر حکومت اسلامی رعایت اعتدال و مساوات در ادای حق ویا همان انصاف است .یعنی حقوق متقابل یک دیگر رارعایت کنند. امام علی ع فرمود انصاف برترین فضیلت است. حیابه معنای مراقبت ومواظبت ازهرنوع آلودگی وزشتی است وعفت خویشتن داری از مردم ای نفس !خودرا به استغفارمعطرکن تاازبوی بداصرار برگناهان مفتضح نگردی. ای نفس!مبادا خدتوند تورا در عملی که آن را نهی کرده است ببیندودرجایی که تورا امر ننموده است بیابد بی دین وبادین به چه کسی می گویند ؟ کسانی که مطلقا معتقدبه افریننده ای نیستندوپیدایش پدیده های جهان را تصادفی می دانندویاصرفامعلول فعل وانفعالات مادی وطبیعی می دانندبی دین نامیده می شوند . کسانی که معتقد به افریننده ای برای جهان هستند هرچند عقاید ومراسم دینی ایشان همراه با انحرافات وخرافات باشدبادین شمرده می شوند. اگرنوعی گرایش بسوی خدا وپرستش او در هر انسانی یافت شود اگر نوعی شناخت خدا برای فردی ثابت باشدکه نیازی به آموزش وفراگیری نداشته باشد انسان علاوه برخواص نباتی وحیوانی دارای دوامتیازروحی است از یک سوی خواسته های فطریش دردایره نیازهای طبیعی محدود نمی شوند واز سوی دیگرازنیروی عقل برخوداراست که بوسیله آن می تواند دایره معلوماتش را به سوی بی نهایت توسعه دهدوبراساس این ویژگی هااراده اش ازمرزهای محدودطبیعت فراتر می رود زندگی به من آموخت چگونه گریه کنم... اماگریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم تونیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم امابه من نیاموختی که چگونه فراموشت کنم اگر روزی داستانم رانقل کردی بگو: بی کس بود اما کسی رابی کس نکرد تنها بود اماکسی راتنها نکرد دلشکسته بوداما دل کسی را نشکست کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد وشاید بد بود ولی بد کسی را نخواست... خدایا امروز زندگی ام را در دستان توانمندت قرار میدهم وبه تو توکل می کنم که چراغ هدایتگر راهم باشی دانایی به هفت دلیل ازدارایی برتر است: نخست انکه دانایی میراث پیامبران است اما دارایی میراث فرعون ها دوم انکه دانایی با انتقال به دیگران کاهش نمی یابد امابخشش دارایی در ان می کاهد سوم ان که دارایی به نگهبان نیاز دارداما دانایی نگهبان فرد داناست چهارم ان که دانایی به کفن راه می یابد امادارایی می ماند پنجم ان که دارایی هم برای دینداران است هم برای افرادبی دین فراهم می اید اما دانایی فقط برای دینداران است ششم ان که مردم همگی در کار خود به عالمان دینی نیازمندند اما همه به ثروتمندان نیاز ندارند هفتم ان که دانایی مددرسان ادمی درگذراز پل صراط است ودارایی بازدارنده ی اوست به صورت خلاصه بیان می شود 1ایمان(ال عمران۷) 2توحید(ال عمران۱۸) 3گریه واندوه(اسراء۱۰۷_۱۰۹) 4خشوع وافتاده حالی(اسراء۱۰۹) 5خداترسی(فاطر۲۸) 1خالص کردن نیت برای خدا 2به کار بستن تدریجی دانسته ها 3تکیه کردن به خدا درهمه حالات 4برخورداری ازاخلاق نیکو 5همت بلند داشتن 6مراعات شعائر اسلامی باعشق تو گر مردم ازچشم تو می بینم گلهای رخ عشقم بادست تو می چینم با این همه خوشحالم سرمست وسبک بالم بی همهمه ویادم ان دم که نباشی تو لبریز ز بیدادم می خواهم امشب دلتنگی هایم را زار بزنم به من یک دستمال بده از جنس عشق می خواهم اشک هایم را درون ان بریزم عزیز مهربان من درون بقچه ی کوچک عشقم برای تو برای قلب زیبایت هزارهزار دسته مهربانی اورده ام بقچه ام را اما برسر چوب مهربانی اویزان کردم من دوباره راهی ام را به سوی تو صدای پاهایم را می شنوی؟ امشب خیال روی تو برایم رنگ وبوی دیگر دارد امشب خیال وصل تو برای من مینای دیری است امشب میان سینه من قلبم به تماشایی دیگر نشسته است تماشایی سحری دیگر من هنوز چشم انتظار روی توام ای همیشه سبز امروز سالی ازنیامدنت می گذرد ساعت دیواری هنوز از روزی که رفتی ساکت و ارام بردیوار نشسته است عقربه اش همانجا ایستادکه تو از کنارم رفتی هرگز نخواستم تا ساعت را به کار بیندازم چرا که هنوز بعداز گذشت سالی نیامده ای و عقربه های ان ساکت وارام چشم انتظار امدن تو و ساعت دل من نیز امدنت راروز شماری می کند زیباترین زیبایی هارادر چشمان تویافتم دروجود تودرچشمان زمینی ات پاییز رادوست دارم ان روز که باتو قدم به قدم برروی برگ های زرد پاییزی قدم بر می داشتیم یادت هست هنوز وقتی یاد ان روز می افتم دلم می گیرد من هنوز غمگین وخسته ام وتونیامدی بگذار برایت بگوییم من نیز هنوز پاییز رادرکنار تو دوست دارم اول خدا بند انگشتی ها! کجایند مدعیان انتظار؟ کمی فکر کن احساسات راکنار بگذار بلوغ به سوی نوجوانی هرکاری را با نام خدا آغاز کنیم خط شهید آوینی جانم فدای رهبرم باد وظیفه ما دربرخورد با پیران؟ انصاف چیست؟ حیاوعفت چیست؟ ای نفس! خداپرستی فطری؟ خداشناسی فطری؟ ویژگیهای اساسی انسان؟ دین فراموش کردن شرح حال نوشته ای از طرف.... |
|